سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس غفلت کرد، نادان ماند . [امام علی علیه السلام]

ققنوس - آیه های زمینی نازل نشده

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
ققنوس(پنج شنبه 85 مهر 20 ساعت 2:31 صبح )
نگفتندش چو بیرون می کشاند از زادگاهش سر
که آنجا آتش و دود است

نگفتندش : زبان شعله می لیسد پر پاک جوانت را

همه درهای قصر قصه های شاد مسدود است

نگفتندش : نوازش نیست ، صحرا نیست ، دریا نیست

همه رنج است و رنجی غربت آلود است

پرید از جان پناهش مرغک معصوم

درین مسموم شهر شوم

پرید ، اما کجا باید فرود آید ؟
نشست آنجا که برجی بود خورده بآسمان پیوند

در آن مردی ، دو چشمش چون دو کاسه ی زهر

به دست اندرش رودی بود ، و با رودش سرودی چند

خوش آمد گفت درد آلود و با گرمی

به چشمش قطره های اشک نیز از درد می گفتند

ولی زود از لبش جوشید با لبخندها ، تزویر

تفو بر آن لب و لبخند

پرید ، اما دگر آیا کجا باید فرود آید ؟
نشست آنجا که مرغی بود غمگین بر درختی لخت

سری در زیر بال و جلوه ای شوریده رنگ ، اما
چه داند تنگدل مرغک ؟
عقابی پیر شاید بود و در خاطر خیال دیگری می پخت

پرید آنجا ، نشست اینجا ، ولی هر جا که می گردد

غبار و آتش و دود است

نگفتندش کجا باید فرود آید

همه درهای قصر قصه های شاد مسدود است

دلش می ترکد از شکوای آن گوهر که دارد چون

صدف با خویش
دلش می ترکد از این تنگنای شوم پر تشویش
چه گوید با که گوید ، آه

کز آن پرواز بی حاصل درین ویرانه ی مسموم

چو دوزخ شش جهت را چار عنصر آتش و آتش
همه پرهای پاکش سوخت

کجا باید فرود آید ، پریشان مرغک معصوم ؟

» مهتاب
»» نظرات دیگران ( نظر)

اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 62 بازدید
بازدیدهای دیروز: 0 بازدید
مجموع بازدیدها: 22319 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

ققنوس - آیه های زمینی نازل نشده
مهتاب
پیش تر ها، آیه های خود را شتابان و نابخردانه به سودای پرواز فروختم.. .... زان پس پریشان و ناباورانه در حسرت رویای پرواز لبخند را به گدایی نشستم .. اکنون من مانده ام و آیات نازل نشده ام ... این چنین شد که پیغمبری سرشکسته شدم
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
زمزمه های تنهایی های یک زمینی[19] .
» آرشیو یادداشت ها «
آیه های نازل نشده
شاید از سر دیوانگی
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «